مادرانهمادرانه، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

مادرانه

4

تولد علیرضا - 25 مرداد 91 - تهران سه شنبه عصر یعنی روز قبل از زایمانم بعد از اتمام کارها و آماده شدن و خداحافظی از خانه، با همسرم رفتیم منزل خواهرشون برای خداحافظی، (پدر و مادر همسرم تهران نبودند) وانجام کمی خرید باقیمانده. اون روز همسرم به یمن آمدن پسریمون، سه عدد بامبو خریده بود و تهیه ی گلدان مناسب برای اونها هم این دمِ رفتنی به کارهامون اضافه شد. افطار خانه ی پدرم بودیم و قرار شد شب هم همونجا بمونیم، چون صبح ساعت 4 باید بیمارستان میبودیم. هیچوقت فراموش نمیکنم اون شبو، هردومون پر از هیجان و استرس بودیم و خوابمون نمیبرد، دقیقا حال ِ شبهای قبل از سفر اونم سفرهای مهم مثل کربلا و مکه رو داشتیم، نیم ساعت بیشتر نخوابیدم، همسرم زودتر از من ...
21 اسفند 1391

3

تولد محمدپارسا  - 11 بهمن 91 - رشت بالاخره شمارش معکوس به پایان رسید و 11 بهمن، روز موعود فرا رسید. شب قبل منشی دکتر بهم زنگ زد تا ساعت عمل را یادآوری کند، نمیدانم چرا فکر کرده بودند که من اتفاق به این بزرگی را فراموش خواهم کرد!! ساعت 8 شام خوردیم و بعد به اتاق محمدپارسا رفتیم و آخرین عکس های دوران بارداری را گرفتیم.یک ساعتی من و همسرم مشغول عکس گرفتن شدیم، البته عکس گرفتن برای هر دوی ما بهانه ای بود تا از استرس روز بعد کم کنیم. من واقعاً نگران بودم  چون عمل سزارین را انتخاب کرده بودم و در این مورد تردید داشتم زیرا من در کلاس زایمان طبیعی شرکت کرده بودم وتمایل به زایمان طبیعی داشتم اما طبق آخرین سونو منصرف شدم و ترسیدم که از پس...
21 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد